English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 230 (6886 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
exercising a right U اعمال حق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
workable U قابل اعمال
undertakings U اعمال
syntax U قوانین گرامری اعمال شده به یک زبان برنامه نویسی
application U اعمال
applications U اعمال
condition U وضعیتی که پس از اعمال چندین خطا روی داده انجام میشود
immunity U به طوری که توقیف و اعمال مجازات درمورد چنین ماموری ممکن نیست مگر به وسیله تحویل دادنش به دولت متبوع وی
logic U مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند
resonance U وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
resonances U وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
arithmetic U تابع ریاضی اعمال شده روی داده
technologies U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technology U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
crystal U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
crystals U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
stable U وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
stables U وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
power U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power U روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
powered U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powered U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powered U روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
powering U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powering U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powering U روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
powers U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powers U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powers U روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
doings U اعمال
biotechnology U ان قسمت از مباحث فنی که مربوط به اعمال قواعد زیست شناسی درانسان وماشین الات است
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
exercise U اعمال
exercised U اعمال
exercises U اعمال
universal U آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
general U کامپیوتری که قدرت پردازش آن روی برنامههای مختلفی اعمال میشود طبق دستورات نرم افزاری و سخت افزاری آن
generals U کامپیوتری که قدرت پردازش آن روی برنامههای مختلفی اعمال میشود طبق دستورات نرم افزاری و سخت افزاری آن
applies U اعمال کردن
apply U اعمال کردن
applying U اعمال کردن
intervention U عمل اعمال تغییر در سیستم
interventions U عمل اعمال تغییر در سیستم
led U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند
case law U رویهای که قاضی CL در موضوع خاصی اعمال میکند و از ان به بعدسابقه میشود
apt U یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
condominium U اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
condominiums U اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
recital U قسمتی از سند که اعمال و اسناد ومباحث و مطالبی را که به تنظیم ان منجر شده است راشرح میدهد
recitals U قسمتی از سند که اعمال و اسناد ومباحث و مطالبی را که به تنظیم ان منجر شده است راشرح میدهد
lobbying U اعمال نفوذ
quiescent U وضعیت فرآیند یا مدار یا وسیله وقتی که هیچ سیگنال ورودی اعمال نشده باشد
forward U روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست
forwarded U روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست
push U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
pushed U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
pushes U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
mask U وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
masks U وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
pulse U اعمال ولتاژ با دوره کوتاه به یک مدار
pulsed U اعمال ولتاژ با دوره کوتاه به یک مدار
expert U نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
experts U نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
clean U کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
cleaned U کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
cleanest U کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
cleans U کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
exertion U اعمال زور
exertion U اعمال
exertions U اعمال زور
exertions U اعمال
maintenance U جلوگیری ازاستهلاک یا کند کردن استهلاک ماشینها و وسایل صنعتی ازطریق اعمال طرق فنی
light U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lighted U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lightest U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
rule U نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
hash U عدد ایجاد شده پس از اعمال کلید در تابع hash
jar U اعمال شوک شدید به یک وسیله
jarred U اعمال شوک شدید به یک وسیله
jars U اعمال شوک شدید به یک وسیله
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
acts U اعمال
exercising U اعمال
takeover U اعمال کنترل
takeovers U اعمال کنترل
argument U متغیری که یک عملگر یا تابع روی آن اعمال میشود
arguments U متغیری که یک عملگر یا تابع روی آن اعمال میشود
open U کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
opened U کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
opens U کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
action U شی که کاربر باید به آن عمل را اعمال کند
actions U شی که کاربر باید به آن عمل را اعمال کند
liquid crystal display U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid crystal displays U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
decision U نمایش گرافیکی جدولی تصمیم گیری که مسیرها و اعمال مناسب در شراطی مختلف را نشان میدهد
decisions U نمایش گرافیکی جدولی تصمیم گیری که مسیرها و اعمال مناسب در شراطی مختلف را نشان میدهد
strong arm U اعمال زورکردن
strong-arm U اعمال زورکردن
impose U اعمال نفوذکردن
impose U تحمیل کردن اعمال نفوذ یا سوء استفاده کردن
Other Matches
agents U مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
agent U مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
contructive larcency U مقصودسرقتی است که از مجموعه اعمال یک عده یا یک فرد ناشی شود در حالتی که این اعمال به تنهایی فاقد هر نوع وصف جنایی باشد
brain washing U مغزشویی روشی که به وسیله ان و ازطریق اعمال تدابیر و اعمال مختلف افکار و اعتقادات فردرا زایل و اعتقادات دیگری راجایگزین ان می کنند
erasable U قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
applicator U اعمال کننده
applicatory U اعمال شدنی
applicative U اعمال کردنی
hard labour U اعمال شاقه
galleys U اعمال شاقه
exerts U اعمال کردن
applier U اعمال کننده
imposes U اعمال نفوذکردن
exert U اعمال کردن
exerted U اعمال کردن
exerting U اعمال کردن
to have the pull of U اعمال نفوذکردن بر
the galleys U اعمال شاقه
showing partial views U اعمال نظر
preventative actions U اعمال بازدارنده
peonage U اعمال شاقه
willable U قابل اعمال
labourhardl U اعمال شاقه
impressment U اعمال زور
exercising force U اعمال زور
hard labor U اعمال شاقه
unfair trade practice U اعمال تجاری نادرست
copy protection U جلوگیری از اعمال کپی
showing partial views U اعمال نظر کردن
embraceor U اعمال نفوذ کننده
to use one's influence upon U اعمال نفوذ کردن بر
undue influence U اعمال نفوذ ناروا
house keeping operation U اعمال خانه داری
use one's influence U اعمال نفوذ کردن
non serverign acts U اعمال تصدی دولت
To bring pressure to bear . To exert pressure . U اعمال فشار کردن
alteration U تغییر اعمال شده
To use force(violence) U اعمال زور کردن
penal servitude U حبس با اعمال شاقه
imprisonment with hard labour U حبس با اعمال شاقه
governance U اعمال قوه اختیارداری
squeeze U [آبگیری از فرش با اعمال فشار]
put on U اعمال کردن بکار گماردن
encode U اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
confidential U است نه اعمال تصدی موجودباشد
modification U تغییر اعمال شده به چیزی
imposed deformation U تغییر شکل اعمال شده
applied magnetic field U میدان مغناطیسی اعمال شده
capitalization U اعمال سیستم سرمایه داری
embracer U کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
encodes U اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
the exercised thier veto U انها حق وتوی خود را اعمال کردند
procrustean U بوسیله اعمال زورکاری از پیش برنده
embracery U اعمال نفوذاز راه رشوه یا تهدیدوغیره
track records U آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
track record U آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
embraceor U متهم به اعمال نفوذ درهیئت منصفه یا دادگاه
dynamically U تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود
dynamic U تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود
embracery U جرم اعمال نفوذ در هیئت منصفه یا دادگاه
interactive U پردازش آن و اعمال عکس العمل بلاد رنگ روی آن
correctional custudy U روش اصلاح افراد از راه تصحیح اعمال غلط
impressure U اعمال نیرو بر روی چیزی فشار و زور درامری
equitable mortgage U از اعمال طرفین یک عمل یا تاسیس حقوقی ناشی میشود
phosphor U مادهای که در اثر اعمال انرژی نور تولید میکند
knowledge U دستورات و دانش خبره را در یک فیلد مشخص اعمال میکند
non procedural language U بلکه یک مجموعه قواعدی وضع میکند که اعمال می شوند
take over bid U پیشنهاد خرید سهام یک شرکت برای اعمال کنترل
omnia pressumuntur solemniter U اصل بر صحیح انجام شدن همه اعمال است
stochastic model U نمایش ریاضی سیستم که حاوی اثرات اعمال تصادفی است
diode U دیور نیمه هادی که در صورت اعمال جریان نور منتشرمیکند
head pessure U فشار اعمال شده توسط یک سیال به سبب ارتفاع ستون ان
transformational rules U مجموعه قوانین اعمال شده به داده که باید به صورت کد در بیایند
jumpers U مدار یا وسیلهای که وضعیتهای آن با اعمال اتصالات مختلف قابل انتخاب است
recompile U کامپایل کردن برنامه اصلی مجددا پس از اعمال تغییرات یا رفع خطا
backout U ذخیره کردن فایل در محل اصلی پیش از اعمال هر گونه تغییر
design maximum weight U حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
jumper U مدار یا وسیلهای که وضعیتهای آن با اعمال اتصالات مختلف قابل انتخاب است
crunch U بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
inputted U سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
crunched U بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
crunches U بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
input U سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
parliamentarism U سیستمی که در ان قوه مجریه درمقابل پارلمان جوابگو ومسئول اعمال خود باشد
bad break U مشکلی که گاهی در نرم افزار کلمه پرداز با اعمال خودکار فاصله ایجاد میشود
corporate model U نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
texel U مجموعه پیکسل ها که به عنوان واحد مجزا هنگام اعمال یک تط بیق روی شی به کار می روند
impedance U اندازه گیری تاثیر مدار الکتریکی روی سیگنال مغناطیسی شده دارد پس از اعمال ولتاژ
vital necessity U پدیدهای که دولتها با توسل به ان بسیاری از اعمال غیر منطقی یا نامشروع یا تجاوزکارانه خود را توجیه می کنند
expandsionism U اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
policy of contianment U سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
escape character U ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند
ends U توابعی که پیش از اتمام اجرای برنامه انجام می شوند تا توابع خاص سیستم را اعمال کنند
new deal U روش سیاسی جدیدی که از دوران روزولت اعمال ان از طرف دولت ایالات متحده امریکا شروع شد
else rule U قانون منط ق برنامه دریک دستور -IF Then برای اعمال IF دیگر اگر شرط -IF Then برقرار نبود
ended U توابعی که پیش از اتمام اجرای برنامه انجام می شوند تا توابع خاص سیستم را اعمال کنند
end U توابعی که پیش از اتمام اجرای برنامه انجام می شوند تا توابع خاص سیستم را اعمال کنند
rule of law U قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی
actual address U کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اعمال میشود و فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند.
evangelical U پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
evangelic U پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
knowledge U وسایل و قوانین خبره را درباره یک موضوع مشخص اعمال میکند روی داده کاربر برای کمک به حل مشکل
necessity U درCL به حالاتی اطلاق میشودکه عامل عمل به علت عدم ازادی اراده مسئول اعمال خود نیست
LCD U کریستال مایع که در صورت اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتهای مچی به ماشین حساب و سایر صفحات دیجیتال به کار می رود
modulator U مدار الکترونیکی که سیگنال را طبق سیگنال اعمال شده تغییر میدهد
actual address U دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
to lay violent handsonany one U اعمال زورنسبت بکسی کردن دست زوربرکسی دراز کردن
photoresist U ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
edlin U در DOS-MS امکان سیستمی که به کاربر امکان می ددهد تغییرات را خط به خط در هر لحظه بر فایل اعمال کند
imposes U تحمیل کردن اعمال نفوذ یا سوء استفاده کردن
propagation delay U 1-زمان لازم برای فاهر شدن خروجی در دروازه منط قی پس از اعمال ورودی . 2-زمانی که بیت داده روی شبکه از مبدا به مقصد می رود
devil's advocates U کشیشی که اعمال و سوابق مردهای را که قرار است تقدیس شده و saint شود به طور انتقادی بررسی میکند تامبادا عیبی از قلم افتاده باشد
devil's advocate U کشیشی که اعمال و سوابق مردهای را که قرار است تقدیس شده و saint شود به طور انتقادی بررسی میکند تامبادا عیبی از قلم افتاده باشد
discrimination instruction U دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
attributes U مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
attribute U مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
attributing U مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
bionics U مطالعه سیستمهای زنده به منظور ارتباط دادن ویژگی هاو اعمال انها به توسعه سخت افزار مکانیکی و الکترونیکی کاربرد علم بیولوژی درمهندسی الکترونیک و سایرعلوم مهندسی
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
version U نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
versions U نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
polynomial code U سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است
implied malice U سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
electrically U قطعه حافظه فقط خواندنی که مختوای آن با اعمال ولتاژ خاص به سوزن نوشتن فایل برنامه ریزی است و توسط نور یا ولتاژ مخصوص قابل پاک شدن است
dot commands U نوعی شکل دهی که در ان یک کلمه پرداز دستورات شکل دهی را در متن ثبت میکنداما تا زمان چاپ انها را به متن اعمال نمینماید
quartz clock U بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
bolshevism U مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
Recent search history Forum search
1strong
0lay formation
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com